پرواز و فرودگاه

ساخت وبلاگ

تازگی هر وقت عصبانی بشم چشمم رو میبندم و به خودم فکر میکنم و اینکه چه بدی اخلاقی ای ریشه این عصبانیت رو ابیاری میکنه. پرواز و فرودگاه...
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 19:11

نمیدونم چه احساس ناشناخته ای است و چه در مغزم میگذرد.

گاهی مرگ افرادی که فقط اسمشون رو شینیدم و شاید هم نشنیدم -- نه دیدمشون و نه باهاشون هم کلام بودم -- عمیقا افسرده ام میکند.

درد عجیبی است.

پرواز و فرودگاه...
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 17:21

[یک]باید قبول کنم پدر خوبی نبودم (و یا نیستم)، و این چقدر دردناکه قبول کردن کاستی در جایی که باید بهترین باشی.دخترک به زودی ۳ سالش میشود و بیشتر این سه سال من زیر استرس خیلی زیاد زندگی کردم، ادم نرمالی نبودم و رفتار نرمالی نداشتم، به دور از آرامش بود و خالی از اطمینان.[دو]جلو در خونه نشستم. دخترک با کفشهاش ور میره که پاش کنه. من و نگاه میکنه، جلو میاد و تو چشمام نگاه میکنه: «بابا خوشحال؟».میگم:«آره، بابا خوشحال. خیلی خوشحالم»[سه]این سوال و هر از چندگاهی میپرسه ازم. در غربت داینامیک زندگی متفاوته. زمانی که هر دوی ما باید همزمان با دخترک باشیم محدوده. در نتیجه او بیشتر یا با منه یا با مادرش. تصویر والد بودن من ادم گم گشته ای است که میخواد بهترین کار رو انجام بده، اما اصلا نمبدونه بهترین چیه! خسته و اشفته و گمگشته.دوست دارم دخترک شجاع باشد و نترس از امتحان کردن چیزهای جدید. دوست دارم بلند پرواز باشد، اما در عین حال راضی به انچه دارد. دوست دارم انسانها رو دوست بدارد. دوست دارم خودش شود نه کپی بهتر (و یا بدتر) از ما. [چهار]بزرگ کردن بچه در همه امکانات به حد اینجا عمیقا مرا می ترساند. ترس از اینکه دخترک درک نکند که همه چیزهایی که براش محیا است به راحتی و بدون تلاش، اما برای بچه های ایران (مثل خود من) ارزو بود. مثال زیاده، کتابخونه، زمین بازی و ورزش، مدرسه با امکانات. ترس عجیبی است.شاید ترس از اینه که قسمت دیگه ای از وجودم رو که از زیست در دوران کودکیم به دست اوردم و بسیار مفتخرم بهش. میترسم هیچگاه نتونم به کلامی مشترک برسم باهاش که از اینها صحبت کنم.تو وقتی اطرافت کسی رو نداری که احساسات عمیق و بیکلامت رو بفهمه، انگار که قسمتی از وچودت رو از دست میدهی. من قسمتی از وجودم رو با ازدوا پرواز و فرودگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 15:14

عجب زندگی پر از داستانی داریم ما متولدین دهه شصت. با ترکشهای ادامه انقلاب امیخته شدیم٬ با چنگ بزرگ شدیم٬ دوم خرداد رو دیدیم٬ تو خیابون دنبال رای گشتیم٬ با بغض از سهیمه و حق خوری خونمون به جوش امد٬ و حال هم...احساس حقارت میکنم از نبودنم و اینکه نمیتونم به کشورم کمک کنه. احساس نبودن و کم بودن دارم.احساس تنهایی میکنم از نبودنم در کنار هموطنم.پی نوشت: تا یه تقی به توقی خورد٬ ابی که سیاسی نبود و زیر پرچم خلیج ع.ربی واسه دو قرون پول پستک میزد٬ حالا شده صدای ملت. بزرگترین مشکل ملت ایران داخل نیست٬ حماقت اپ.وزیسیون خارجی است. تهوع اورن. پرواز و فرودگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 15:14

این واقعیت گرایی افراطی و ایدال کرایی واهی من بیشتر از هرچیزی باعث شده خودم از خودم تهوعم بگیره.

به قول شاملو: هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!

پرواز و فرودگاه...
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 15:14

شب ها در کلنجارم با خودم هستم تا به رختخواب برم. نه میخوابم نه کار مفیدی میکنم. بی سر و ته چرخ میزنم توی یوتیو.ب، مثل یه کلاف سر در گم.اخرش شب دیر یا زود خودم رو توی رختخواب میاندازم، و شبم با یه منتاژ بی ریخت  از روزها و ماها و سالهای گذشته به صبحم وصل میشه، منتاژی، بی سر و ته، بدون رنگ و نوا پر از ادم های نامربوط. نه خوابم نه بیدار، انگار توی یه برزخ خود خواسته، در یه دادگاه بی قاضی و هیئت منصفه، خودم خودم رو به محاکمه میبرم و صد بار محکوم میکنم.زینهار از این بیابان وین راه بی نهایت! پرواز و فرودگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 2:03

تا حالا شده از آرزو کردن بترسید؟الان این قضیه منه. مدت ها است هر چیزی رو که ارزو میکنم بهش نمیرسم. تو انگار کن یکی با یه چوب جادویی بهش میزنه و اون خاکستر میشه، اصلا محو میشه-خاکستر نه. نه که آرزوهام دور و دراز و بلند پروازانه باشن، نه! اتفاقا خیلی هم معمولی و در دسترس میتونن باشن، مثلا کاری که همه شرایطش رو داری، یا اصلا یک روز کاری بدون مزاحمت خارجی.وضعیت خنده دار و در عین حال اسفناکی است. نمیدونم به پای سختی زندگی بذارم، حکمت پروردگار، یا حماقت های خودم. البته که گزینه آخر محتمل ترین گزینه ها است. پرواز و فرودگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 2:03

تعطیلات رو دوست ندارم. یه حس ذوق زدگی بدون دلیل داره. حس تازه شدن یک عدد رو دوست دارم، اما از تمام مصائب حانبیش بیزارم.از تعطیلات بدتر، کادو گرفتنه. با کادو دادن اصلا مشکلی ندارم، اما به شدت از کادو گرفتن ناراحت میشم. نه دلیلی دارم، نه حوصله که جفنگیات به هم ببافم تا توضیح بدم چرا. کادو گرفتن یه حس گناه عجیبی بهم میده.تعصیلات شروع میشه و میدونم که دو سه هفته آینده رو دوست نخواهم داشت. آرزم اینه که تنها باشم یک نصف روز. حوصله هیچ بنی بشری رو ندارم. پرواز و فرودگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 2:03

بعضی وقتها حتی یادم میره که تاریخ شمسی چه سالی هستیم.

پرواز و فرودگاه...
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 113 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 15:41

ایمیل چیز عجیبی است.اسم یا ادرس یک نفر رو توی باکس سرچ تایپ میکنی و تموم زندگیت میاد جلو چشمت. این مدت که دارم نزدیک دفاع دکترام میشم و در حال نوشتن "تسکرنامه (؟)" پایان نامه ام هستم، ذهنم تماما در حا پرواز و فرودگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت پرواز و فرودگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafangmirza بازدید : 108 تاريخ : شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 15:41